نظرات رسيده‌

 

مطلب شماره‌ي   62  

    نقش زبان مادري در آموزش زبان دوم

 

دوشنبه 14 اسفند1385 ساعت: 18:53

11. نويسنده‌:  دکتر صلاح‌الدين خديو

 

کاک ناصر عزيز و پرتلاش!

دستت درد نکند. مقاله بسيار ارزشمندي بود. متاسفانه جاي اين گونه بحث علمي هنوز در ميان ما خالي است. حتي در سطح عمومي هم چندان اهتمامي به اين موضوع داده نميشود. من امسال در روز جهاني زبان مادري در تبريز بودم و ديدم که در آنجا حساسيت به اين روز بيشتر از ماست. با خود فکر کردم دليل آن شايد به کارکرد هويت بخش پررنگ تر آن در ميان ترکها نسبت به کردها برمي گردد. چرا که براي ناسيوناليزم آذربايجاني بعلت همساني مذهبي مردم آن با مذهب اکثريت مردم ايران زبان نقشي حياتي در تميز و تشخص هويتي آنها دارد. در حاليکه براي اکثريت کردها مذهب و حتي لباس هم وجود دارند که بدرد تفکيک هويتي آنها مي خورند. و شايد اين باعث کاهش کارکرد هويت‌بخشي آن در ميان ما شده. هرچند کارکرد معنا‌بخشي و ميانجي بودن زبان کردي هنوز به قوت خود باقيست.

 

 

دوشنبه 14 اسفند1385 ساعت: 21:43

12. نويسنده‌:   نـاصر ايرانپور

 

کاک صلاح عزيز،
سپاس براي ابراز لطف و توضيحات‌تان.
اينکه‌ خواست آموزش زبان مادري در کردستان به يک خواست تحرک‌زا مبدل نگشته‌ است، به عقيده‌ي من مي‌تواند همچنين‌ به رويکرد »ماکسيماليستي« ما و به‌ جايگاه‌ ضعيف مبارزه‌ي مدني براي زيرخواسته‌هاي ما در کردستان بر‌گردد:
اساساً در کردستان طرح خواستهاي کمتر از خودمختاري (ديروز) و فدراليسم (امروز) چندان موضوعيت و جانبداري ندارد و همه‌ چيز را به‌ فرداي تغيير نظام سياسي و دستيابي به‌ خواستهاي فوق‌الذکر موکول کرده‌ايم و اين درحاليست که‌ خواست آموزش زبان مادري آن چنان بديهي و منطقي است که علي‌القاعده‌ مي‌بايست در همين ساختار سياسي هم تحقق‌پذير باشد. براي نمونه‌ سلطنت‌طلبان و غالب »ملی‌گرا«هاي خارج از کشور هم امروزه‌ که‌ در اپوزيسيون هستند، حال صادقانه‌ يا عوام‌فريبانه،‌ امر »آموزش زبان مادري اقوام در کنار زبان فارسي« (!) برايشان بديهي شده‌ است. نبايد فراموش کنيم که‌ خواست آموزش (به)‌ زبان مادري يک حق پايه‌ي، جزو حقوق بشر و طبق قوانين بسياري از کشورهاي دنيا يک حق شهروندي، بنابراين فردي، مي‌باشد و نه‌ گروهي. لذا دستيابي به‌ آن در يک نظام متمرکز هم ميسر است. اين حق در کشورهاي اسکانديناوي حتي براي مهاجرين هم به‌ رسميت شناخته‌ شده‌ است، هر چند که‌ آنها نظامهاي کم يا بيش متمرکز هستند.

محتملاً يکي از علل ديگر چنين وضعيتي شرايط سياسي و امنيتي کردستان مي‌باشد. واقعيت اين است که در کردستان همه‌ چيز سياسي است و اين، حساسيتهاي بجا يا نابجايي را در ارگانهاي امنيتي حاکميت که‌ سکان قدرت سياسي را در کردستان در دست دارند، برمي‌انگيزد. لذا ريسک اقدام براي تحقق چنين خواسته‌اي خيلي کمتر از کار سياسي ـ تشکيلاتي براي احزاب اپوزيسيون نيست. يقيناً مردم مي‌گويند موقعي که‌ سيمان‌کاري و موزائيک کردن دوروبر آرامگاه حسن زيرک بيش از دو دهه‌ بطول بيانجامد؛ موقعي که‌ برنامه‌ريزي راديو و تلويزيون مهاباد که منطقة وسيعي را تحت پوشش قرار مي‌دهد، هنوز هم بعد از 28 سال نه‌ مهابادي است، نه‌ آن چنان کُردي و نه‌ بر طبق اعتقادات مذهبي مردم اين منطقه‌ که سني مذهب هستند، موقعي که‌ در کرمانشاه‌ گرفتن اجازه‌ براي انتشار نشريه‌ي کردي ـ فارسي کار حضرت فيل است (نگاه کنيد به سرمقالة شماره‌ي نخست نشرية »اورامان«)، موقعي که شايد‌ نصف فارق‌التحصيلان ما ليسانسيه‌ي زبان فارسي دارند، ولي حتي چند واحد دانشگاهي درست و حسابي زبان کردي وجود ندارد، چه‌ رسد به‌ اينکه‌ فارق‌التحصيل زبان کردی داشته‌ باشيم، موقعي که‌ دولت خود براي اجراي بند بسيار ضعيف و مبهم مربوط به‌ آزادي آموزش زبان مادري پس از 28 سال هنوز ارزشي قائل نيست، ... ديگر فعاليت براي خواست بزرگتري چون آموزش به‌ زبان کردي چه‌ حاصلي مي‌تواند داشته‌ باشد.
همة اين شرايط و بسي ديگر مانع از بوجود آمدن يک جنبش مدني حول شعارهاي فرهنگي و صنفي شده‌اند.
يقيناً بخشي از اين کاستي به خود ما برمي‌گردد، اما بخش بسيار بزرگتر آن به‌ شرايطي که‌ ما در آن نقش نداشته‌ايم و زائده‌ يا دست کم معلول سياستهاي حاکميت در کردستان بوده‌اند.
موفق باشي
ناصر

 

 

 

سه شنبه 15 اسفند1385 ساعت: 2:34

11. نويسنده‌:  ب. قهرماني

 

نويسنده گرامي کاک ناصر،
ما در شريطي ناگوار و ساختاري ناهمگون در يکصد سال گذشته از دو طرف گير کرديم! از يک طرف حاکميتي سرکوبگر و توتاليتر که همه نگاهشان به مطالبات مردم امنيتي است، هر خواسته ي را با سرکوب و بايکوت جواب ميدهد.و از طرف ديگر احزاب و سازمانهاي سياسي که همه روياها را در پس فرداي پيروزي مي بينند.
ما بيد در همه زمينه‌های  اقتصادي، فرهنگي، احتماعي، .......کار کنيم، يا ميکرديم. مبارزات تمام وقت احزاب و هزينه هاي زياد آن به کنار! اما ما مدعيان پر ادعا، نمايندگان 7 دوره پارلمان، هزاران وابسته و دارو دسته‌ی اين حکومت براي حقوق فرهنگي و انساني خود تا حال اقدامي کرداند؟ گاها با خود فکر ميکنم که ما کردها در کوبا زندگي ميکنيم از هر 3 نفر، دو و نيم خواسته و ناخواسته به عوامل حکومت تبديل شده‌ايم، بدون ينکه حق و حقوقي براي خود و مردم قائل باشيم! بخش عمده‌ی مطالبات مردم در سه دهه‌ی گذشته و خصوصا در ين اواخر نيازي به مبارزه مسلحانه و کوه .... ندارد. وظيفه تمام مردم است و به‌ اراده و حضور عمومي نياز دارد. 27 سال است و 7 دوره است که کساني را راهي پارلمان ميکنيم، تا شيد گره کور اين اصل 15 و سير اصول و فصول قانون اساسي را بگشايند،
اما نشد!؟ ظاهرا ما نشسته‌ايم و طلب روزي از ...... ميکنيم. از ماست که بر ماست. نشد که‌ براي يک بار از رفتن فرزندانمان به مدرسه و در يک روز مشخص و با برنامه از پيش تعين شده در تمام کردستان اقدام کنيم. يا معلمان به صورت هماهنگ و يک‌صدا در سال از رفتن به سر کلاس در يک روز مشخص خوداري کنند. و در ساير موارد هم ...........

 

 

 

11. نويسنده‌: 

 

 

 

 

 

12. نويسنده‌: