حمايت جنبش کردستان از "جنبش سبز"؟! توپ هنوز در زمين "جنبش سبز" است! |
||||||
ـ مصاحبة راديو و سايت "کردانه" با ناصر ايرانپور، تحليلگر، روزنامهنگار و مترجم ـ
تعامل جنبش
کردستان با جمهوری اسلامی، مذاکره يا تقابل، بحثهای اخير بين دو حزب
دمکرات کردستان ايران |
||||||
125 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
از تبعات محتمل شکست جنبش مدنی |
||||||
ناصر ايرانپور
از پرسشهای اساسی که
برای کنشگران و تحليلگران سياسی مطرح بوده، اين میباشند که چه بر
سرنوشت جنبش نوين مردم |
||||||
124 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
جنبش سبز، سرنوشت رژيم و رسالت ما |
||||||
ناصر ايرانپور
مختصات "جنبش سبز" کدامها هستند؟ تا کجا بايد با آن همراه بود و کجا بايد
با آن مرزبندی نمود؟ ارتباط آن با سرنوشت رژيم کجاست؟ آيا اين جنبش قادر
است، حکومت اسلامی ايران را برچيند؟ اگر هست، رژيم جايگزين آن چه هويت و
ماهيتی خواهد داشت؟ اگر همة اينها پرسشهايی هستند که در اين نوشتهی کوتاه تلاش میشود، پاسخ کوتاه گيرند. بحث تفصيلیتر در اين حوزه به آينده موکول میشود. |
||||||
123 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
بيا فلک را سقف بشکافيم و طرحی نو دراندازيم، بساط مرگ و ماتم در کشور خود براندازيم؟ ـ يادداشتی پيرامون دور جديد اعدام فرزندان مردم به جرم "محارب" و عضويت در احزاب اپوزيسيون ـ |
ناصر باز بوی مرگ عزيزان به مشام میرسد، باز نالة مادران داغدار به گوش میرسد، باز خبر میرسد که حکومت اسلامی ايران جان انسانهای آزادهی ديگر را گرفت. پنداری نه تنها پايانی برای گرفتن جان انسانها از سوی حاکمان اسلامی نيست، بلکه شواهد حکايت از گسترش موج اين اعدامها نيز دارد. چه بايد کرد؟ |
122 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
121 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
بهای سکوت |
||||||
ناصر
"... بايد بپذيريم که اکثريت ما با سکوتمان سهمی نه کم در امتداد و حتی گسترش استبداد در کشورمان داشتهايم و بايد يقين داشته باشيم، تا زمانی که طلسم ارعاب و تسليمطلبی و ملاحظهکاری و محافظهکاری را نشکنيم و به خود نيائيم، هيچ روزنهای برای رهائیمان وجود نخواهد داشت و کماکان بهای سکوتمان را با فراهمآوردن زمينة لازم برای ادامه و گسترش سلطة جور و ستم بر خود و جامعهيمان را خواهيم پرداخت. و اين برای خود ما هم بسيار گران تمام خواهد بود، بدين معنی که اين روند ادامه خواهد داشت، تا زمانی که دژخيم سراغ خود ما هم بيايد. شايد آن زمان ديگر کسی برای اعتراض وجود نداشته باشد..." |
||||||
120 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
ايرانگرايی يا کردستانگرايی؟ ـ در دفاع از يک استراتژی ملی شفاف و جامع ـ |
||||||
ناصر ايرانپور
"...
بيش از نيم
سده است که بحث نسبت سراسری و کردستانیبودن احزاب و نخبگان کرد ايران،
پيوند جنبش رهائیبخش ملی |
||||||
119 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
در باب ضرورت دگرديسی در تحزب و سياست ـ درد دلی با مردم و احزاب کردستان ايران ـ |
ناصر بر اساس برداشت من در سالها و ماههای اخير مناسبات درونی و فیمابين احزاب کردستان از مهمترين دغدغههایمردم کردستان ايران بوده است. اين امر به ويژه از تماسهاي تلفنی و مستقيمی که بينندگان رسانههای بصری با وسايل ارتباط جمعی کردستانی حاصل میکنند، محرز میگردد. بسيار ديده و شنيده شده که آنها حتی زمانی که برنامههای اين تلويزيونها به موضوعات ديگری جز روابط احزاب اختصاص يافتهاند، بحث وحدت و تفرق احزاب کردستانی را مطرح ساختهاند. اين امر تحيربرانگيز نيست؛ چه که در چند سال اخير شاهد چند انشعاب و بحران درون تشکيلاتی احزاب کردستان ايران بودهايم. چرايی اين پديده در گفتگويی با مردم و احزاب کردستان مورد بحث قرار میگيرد. |
118 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
بیمسئوليتی احزاب کردی ـ جينوسايد حکومت اسلامی |
||||||
ناصر ايرانپور
در
روزهای اخير خبرهای تأثرانگيزی مردم کردستان را در ماتمی گسترده فرو برد؛
به تعبيری 11 تن و به ادعايی
|
||||||
117 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
کورد و فێدراليزم له ئێران |
||||||
ناسر ئێرانپوور
فێدرالیزم دروشمی زۆربهی حیزبه سیاسییهکانی کوردستانی ئێرانه.
ههروهها
|
||||||
116 |
ژماره بابهت: |
|
|
دهقی بابهت: |
آموزههايی از آن بزرگمَرد تاريخ کردستان و ايران ـ به بهانهی بيستمين سالروز ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو ـ |
||||||
ناصر ايرانپور
از سوی هيئت تحريريهی
نشريهی "کردستان ـ ارگان مرکزی حزب دمکرات کردستان" دعوت شدم به مناسبت
بيستمين سالروز ترور دکتر قاسملو برای انتشار در ويژهنامهای مطلبی بنگارم
که حاصل آن پيش روی شماست. "برخی از جنبشهای اجتماعی، ملی و سياسی شهير در عرصهی بينالمللی با نام شخصيتهايی برجسته عجين خوردهاند: جنبش ضداستعماری هند با نام گاندی، جنبش ضدنژادپرستی افريقای جنوبی با نام نلسون ماندلا، جنبش سياهپوستان آمريکا با نام مارتين لوتر کينگ، جنبش ناسيوناليستی مصر با نام جمال عبدالناصر، جنبش ملی ايران در دههی 30 با نام دکتر محمد مصدق و جنبش معاصر ملی ـ دمکراتيک کردستان ايران با نام دکتر قاسملو. آری قاسملو چون قاضی محمد شخصيتی بیبديل و ممتاز بود. جايگاه ويژهای که وی در جنبش کردستان پيدا کرد ـ آنهم از ميان و با وجود سيل عظيم سياسيون و مبارزين کُرد ـ فیالبداهه، حاصل توطئه و کودتای حزبی نبود، بلکه بيش از هر چيز به تلاشهای سياسی و حزبی وی در سالهای طولانی پيش از انقلاب و به نقش منحصر به فردی که در جنبش کردستان و حزب دمکرات کردستان ايران پس از انقلاب ايفا نمود، برمیگردد..." |
||||||
115 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
کنفرانس: دمکراسی و حقوق مليتهای غيرحاکم ايران |
||||||
ناصر ايرانپور
در بيستم ژوئن 2009 به
دعوات و ابتکار "بنياد فريدريش ناومان" (نزديک به حزب دمکراتهای آزاد
آلمان لازم به ذکر است که در اين همايش افراد ذيل نيز به ايراد سخن پرداختند: 1. آقای پروفسور رولاند مونش (استاد دانشگاه برمن، کارشناس در حوزهی فدراليسم و خاورميانه)، 2. آقای جمعه بورش از ترکمنصحرا، 3. آقای حسين انور از آذربايجان، 4. آقای دکتر ميرو عليار از "کنگرهی مليتهای ايران فدرال"، 5. خانم پروانه قريشی، فعال حقوق زنان و 6. خانم بيرگيت شتر، گزارش در مورد موقعيت اقليتهای دينی و مذهبی در ايران.
|
||||||
114 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
حکومت اسلامی در دامی که برای مردم گستراند، گرفتار شد |
ناصر ايرانپور
قرار
بر اين بود که دهمين رئيس "جمهور" حکومت اسلامی ايران انتخاب شود.
عدهی
زيادی خود را کانديد نمودند. اما "شورای نگهبان" 99 درصد آنها را فاقد
شرايط لازم اعلام نمود و به مردم تنها حق انتخاب بين چهار نامزد
باقيمانده را داد. |
113 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
تکرار يک پيام |
||||||
ناصر ايرانپور
در تب و
تاب رقابتهای "انتخاباتی" رياست "جمهوری" ايران، آقای کروبی طرحی را برای
رفع برخی از تبعيضات بيشمار بر مردم غيرفارس ايران ارائه نموده است که
واکنش شديد و منفی برخی از مقلدان و شيفتگان مکتب شووينيسم و فاشيسم
"ايرانی" را برانگيخته است
بديهی است که اين تفکر ارتباط بلاواسطهای با مردم فارس ايران ندارد. قدری دقت کنيم متوجه میشويم که ترکزبانان و کردزبانانی هم در فهرست امضاءکنندگان آن يافت میشوند که در رکاب و به کام فاشيسم و شووينيسم حاکم قلم میزنند. به آقايان کاوه بيات و احسان هوشمند هم در همين راستا تبريک میگويم که باری ديگر دلبستگی مفرط خود را به ايدئولوژی شووينيسم به اثبات رساندند و حتی قائل به حقوقی ابتدايی در سطحی که کروبی مطرح نموده است، نيز برای مردم کرد و ترک و بلوچ و ترکمن و عرب ايران نيستند. شهامت شما در ضديت با خواستهای مردم را میستايم. خود اين بيانيه ضرورت دفاع از مطالبات کم بعد آقای کروبی را باری ديگر به اثبات میرساند. لذا اشتباه محض است که تصور کنيم که مابين کانديداها فرقی نيست. من بارها و بارها گفتهام جانبدار ماندن کرد و غيرکرد در ايران، يک ايران دمکراتيک، سکولار و فدرال هستم. اما به همان صراحت نيز گفتهام و باز میگويم که چنانچه ـ حال به هر دليلی ـ تفکر ناظر بر اين بيانيه در فردای جمهوری اسلامی تفوق يابد، بايد در راه جدايی از مجموعهی ايران گام برداشت. برای هر دو گزينه بايد از همين اکنون کار کرد، چه به لحاظ داخلی و چه در سطح بينالمللی. همهی آن عزيزان ايرانی فارسزبانی نيز که خود را چپ و دمکرات و فدراليست و سوسياليست میدانند و از اتحاد داوطلبانهی مليتهای ايران در چهارچوب ايران متحد دفاع میکنند، را فرا میخوانم که مبارزهی خود را متوجه تفکر فاشيستی غالب که در اين بيانيه نيز بازتاب يافته، بنمايند و خلقهای ستمديدهای ايران را مورد خطاب قرار ندهند. ناصر ايرانپور ـ آلمان فدرال، 11 ژوئن 2009 |
||||||
112 |
شماره مطلب: |
|
|
|
|
مشروح مطلب: |
"انتخابات"، عرصهای ديگر از مبارزه |
||||||
ناصر در هفتههای اخير طی دو گفتگو نظر خود را در مورد "انتخابات رياست جمهوری" در ايران به زبانهای فارسی و کردی بطور مشروح بيان داشتم و گفتم که به دلايلی چند معتقدم که اينبار را بايد در اين کارزار شرکت نمود. با وارد شدن رقابتها به فاز پايانی خود ميل دارم مکثی کوتاه و فشرده بر اهم اين دلايل داشته باشم. |
||||||
111 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
بۆ باشه دهنگ به کهڕوبی بدرێ |
||||||
ناسر ئێرانپوور
ڕێزدار کاک خاليدی موحهممهدزاده له ماڵپهڕێ "بهيان"
پرسيارێکی سهرهکی لهمهڕ |
||||||
110 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
فدراليسم متضمن حقوق ملی ـ پاسخی کوتاه به پرسشی مهم ـ |
||||||
ناصر ايرانپور
خوانندهای
گرامی به نام آقای "جمال" که افتخار آشنايی حضوری با آن را نيافتهام،
انتقادات و پرسشهايی را پيرامون چند نوشتهای که در همين سايت ("ايران
گلوبال") منتشر نمودهام، متوجه من نمودهاند. ايشان میفرمايند که تلاش
برای بنای يک توجه شما را به اين بحث جلب میکنم.
|
||||||
109 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
شووينيسم |
||||||
ناصر ايرانپور
ايران با
معضلات فراوانی روبروست. يکی از اصلیترين و گرهیترين آنها ـ به باور
راقم اين سطور ـ سلطة عدهای عدم دمکراسی را تنها در فقدان آزاديهای فردی و سياسی خلاصه میکنند و غالبا تقريبا تنها بر عنصر استبداد و ديکتاتوری در نظام سياسی تأکيد میکنند و آن را مانع دستيابی ايران به دمکراسی میدانند. در حاليکه رسالت اين نوشته اين است که صاحبنظران دمکراسیخواه را متوجه اين امر سازد که مشکل ما تنها ديکتاتوری نيست و به عبارتی ديگر نظام سياسی ايران ـ و نه صرفا حکومت اسلامی ايران ـ تنها ديکتاتور و مستبد نيست، بلکه شووينيستی و بخشا حتی فاشيستی و نژادپرستانه هم است. میتوان ديکتاتور بود، اما الزاما فاشيست نبود؛ میتوان مستبد بود، اما توتاليتر نبود؛ میتوان ديکتاتور بود، اما عقبمانده و ارتجاعی نبود؛ میتوان ديکتاتور بود، اما زنستيز نبود... اين ليست طولانی است و ارائة فهرست کامل آن اينجا مقصود نيست. منظور اين است که نظام سياسی ايران مختصات متفاوتی دارد که تنها يکی از آنها ديکتاتوری و استبداد است. و چون چنين است، راه چاره نمیتواند تنها دمکراسی باشد. اشاره به اين موضوع انشقاق انداختن بين مردم ايران نيست، بلکه اشاره به انشقاقی است که اتفاقا حکومتگران و ايدئولوگهای شووينيست آنها بين مردم ايجاد نمودهاند. و اين اشاره و تأکيد تنها به جهت رفع آن است. و اين امر اما برخی را برآشفته میکند و فورا با اين استدلال وارد ميدان میشوند که "اولا در ايران قوم فارس نداريم، دوما بيشتر حکومتگران ايران به انضمام خامنهای ترکزبان بودهاند، سوما اقوام ايران با هم مشکلی نداشتهاند" و نتيجه میگيرند که اشاره به شووينيسم، "ضديت با فارسزبانها است و هدف از آن هم "تجزية" ايران میباشد" !! البته چنين درک دماگوژيک و انحرافی اکنون ترک برداشته و هژمونی خود را از دست داده است، اما پالايش کامل اهل سياست از اين عارضه چند صباحی وقت و چند تلاشی بيشتر میطلبد. پيگيری مجدد اين بحث از سوی من از درک اين ضرورت ناشی میشود. پيام اصلی مقاله اين است که اولا شووينيسم يک واقعيت انکارناپذير است و دوما اينکه بدون وداع با فرهنگ و انديشة شووينيستی، يعنی ايدئولوژی سلطة يک زبان ـ يک مذهب تحت عناوين تزويری "ملت" و "ملی"، جامعة چندبافتی و متنوع ايران ره به دمکراسی واقعی نخواهد گشود. اينجا همچنين بار مفهومی مسأله مورد نظر است و پرسشی که مطرح میشود اين است که: آيا میتوان شووينيسم قومی حاکم را "ناسيوناليسم ايرانی" قلمداد و معرفی نمود؟ |
||||||
107 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
ناسيوناليسم قومی ـ مذهبی حاکم تَـرَ ک برمیدارد! |
ناصر ايرانپور
مبانی ايدئولوژيک ساختار سياسی ايران تاکنون
از سويی قوميتگرايی موسوم به "ناسيوناليسم |
105 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
اين وصلهها به جنبش ملی دمکراتيک کردستان نمیچسبند! ـ يادداشتی کوتاه پيرامون ادعاها و اتهامات آقای سام قندچی در مورد حزب دمکرات کردستان ايران ـ |
||||||
ناصر ايرانپور
آقايی به نام سام قندچی در نوشتهای تحت عنوان "کنگرهی مليتهای ايران
فدرال فرونت حزب دمکرات کردستان" "کنگرة مليتهای ايران فدرال" را جبهة حزب
دمکرات کردستان و اين حزب را هم نژادپرست و
|
||||||
104 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
نه از ادب اثري، نه از خرد خبري ـ يادداشتي پيرامون اظهارات آقاي کوروش مدرسي،"ليدر" حکمتيستها پيرامون فدراليسم در ايران ـ |
||||||
ناصر ايرانپور
آقای کوروش مدرسی، مسؤول
"حزب کمونيست کارگری ايران ـ حکمتيست" (يکی از شاخههای منشعب
جريان "کمونيسم کارگری") در مصاحبهای با آقای خالد محمدزاده (از سايت
"بهيان") حول برخی مسائل مربوط به جنبش کردستان ايران و همچنين حول
فدراليسم سخن گفته و اين بار نيز طبق فرهنگ و روال هميشگیشان رقيبان
سياسی خود را به باد ناسزا گرفته است؛ برای نمونه ايرج آذرين و رضا
مقدم، رفقای ديروز خود را نئوتودهای و حزب کوملهی زحمتکشان کردستان ايران
را "جريان فاشيستی" خوانده و هر آنکه
|
||||||
103 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
فدراليسم يگانه گزينة دمکراتيک برای ايران ـ سخنرانی در "کنفرانس حقوق بشر، دمکراسی و فدراليسم در ايران"، برگزار شده در پارلمان اروپا ـ |
ناصر ايرانپور
در روزهای اول و دوم
آوريل 2009 همايشی تحت عنوان فوق از سوی "سازمان ملل
بدون نماينده" (وابسته به سازمان ملل متحد) و "کنگرة مليتهای ايران
فدرال" و با
پشتيبانی پارلمان اروپا روز نخست |
102 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
حکومت اسلامی به محک رضايت مردمی |
يادداشت |
|||||
ناصر ايرانپور
در مراسم دولتی
سیسالگی انقلاب مصادرهشده و شکستخوردهی بهمن
1357 آقا |
||||||
101 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
نجات جان اعضای سازمان مجاهدين خلق ايران در عراق، يک وظيفهی انسانی |
فراخوان |
|||||
ناصر ايرانپور
در پی
گسترش و ژرفش همکاريهای امنيتی ايران و عراق و اظهارات اخير مشاور امنيت
ملی عراق در ايران
|
||||||
100 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
آقای همايون، اين در هم که بر همان پاشنه میچرخد! |
بحث |
|||||
ناصر ايرانپور
از سوی
روزنامهنگار و تلاشگر گرامی، آقای خالد محمدزاده، دعوت شدم، نظر خود را
پيرامون مصاحبهی آقای پاسخ من هم به اين ايشان اين است که اين تغيير موضع هر چند ملموس و قابل رؤيت است، اما ناکافی میباشد، چه که نظرات آنها در مهمترين امور مربوط به حقوق مليتهای غيرفارس ايران هنوز پا در ذهنيتهای گذشته، پيشداوريها و کليشههای تاکنونی و اطلاعات غلط و باورهای مطرود "ناسيوناليستی" و قومی هنوز حاکم دارند. آنها برای گشودن باب گفتگو بايد گامهای بيشتر بردارند، به ويژه از موضع تاکنونی خود که حکايت از اصل و گرانيگاه و مرکز ثقل شمردن خود و فرع و حاشيهای فرض کردن ديگران دارد، دست بردارند. بحث من اين است که اگر همهی ما شهروندان برابر حقوق اين آب و خاک هستيم و يا بايد باشيم، نبايد کسی به خود اجازه بدهد برای ديگری پيششرطی قائل شود و يا از وی بخواهد به او حساب پس دهد. همهی کارتها در ارتباط با رقم زدن سرنوشت آيندهی ايران بايد روی ميز بيايند، از جمله کارت زبان "مشترک" و "تماميت ارضی ايران" و استقلال اين يا آن خلق از مجموعهی کشوری ايران. |
||||||
99 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
جمهوری يا پادشاهی؟ |
نـظـر |
|||||
ناصر ايرانپور
تاکنون يکی از بديهيات غيرقابل بحث در ميان سازمانهای چپ ايرانی و کردستانی |
||||||
98 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
نزاع فلسطين ـ اسرائيل و موضع مـا |
نــقــد |
|||||
ناصر ايرانپور
نتش
اسرائيل ـ فلسطين باری ديگر اوج گرفته است. موضع ما، کردهای ايرانزمين،
در اين باره بايد چه باشد؟ در حول و حوش اين رويدادها پيام کوتاهی بين من و يکی از دوستان فلسطينیام ردوبدل شد که آن را نيز ضميمه مینمايم. |
||||||
97 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
در نکوهش استبداد درونحزبی |
احزاب |
|||||
ناصر ايرانپور
چندی پيش مقالهای از سوی آقای حسن رحمانپناه، عضو کميتهی مرکزی حزب
کمونيست ايران و مسؤول از نظر من احزاب کردستان ايران باری ديگر اثبات نمودند که ظرفيت بسيار محدودی برای تحمل دگرانديشان درونی دارند و حتی استبدادی را که گويا برعليهاش مبارزه میکنند، بخشا در تشکيلات خود پياده نمودهاند. نبايد گذاشت اين آزادیکشی درونحزبی موفق شود. در همين راستا معتقدم زير آب کردن سر فراکسيون به زيان کل جنبش کردستان، امر دمکراسی در جامعهی ايران و حتی زندگی درون حزبی در احزاب کردستان و خود کومهله است. بنابراين بايد تضييقات اعمال شده را محکوم نمود و از دگرانديشان درونی حزب کمونيست ايران، صرف نظر از اينکه در مورد افکار و مطالبات آنها چگونه میانديشيم، قاطعانه دفاع نمود. من چند سالی پيش به يکی از رفقای حکا گفتم که بايد از آن جرياناتی ترسيد که داعيه "آزادی بدون قيد و شرط سياسی" را دارند. امروز میبينيم که اين حزب مدعی "آزادی بدون قيد و شرط" آزادی با قيد و شرط را نيز قبول ندارد و چون اسلام ناب محمدی تسليم و کرنش بيش نمیخواهد. رفقای معترض درون اين تشکيلات بايد بدانند که تنها نيستند و افرادی در جامعه دقيقا اين تحولات و اجحافات را دنبال و صد البته افشا میسازند. همچنين از پارههای ديگر کومهله نيز انتظار میرود که نگذارند که "رهبران" اين تشکيلات اين صداهای اعتراضی را خفه کنند. اين تشکيلات بايد يقين داشته باشد که در آينده اين اعمالش بيشتر از اينها زير ذرهبين رود و فشار افکار عمومی کردستان بر آنها افزايش يابد و انزاوی آن بيش از پيش گردد. متأسفانه قرائن حاکی از انشعاب قريبالوقوع ديگری در اين حزب میباشند و اين قبل از هر چيز بيانگر عدم وجود دمکراسی و آزادی درون حزبی در اين تشکيلات است. احزابی که قادر نباشند روابط درونتشکيلاتی سالم و دمکراتيک داشته باشند و با مخالف و دگرانديش درونی متمدنانه تعامل کنند، يقينا در جامعه نيز چيزی جز استبداد و ديکتاتوری را برپا نخواهند نمود. ميزان پايبندی احزاب اپوزيسيون را نه بر پايهی ادعاهايشان، بلکه بايد بر اساس مناسبات درونتشکيلاتیشان سنجيد و الحق احزاب ايرانی و کردستانی سابقهی چندان درخشانی از اين لحاظ ندارند. با اين مقدمه و هشدار نامهی سرگشادهی مورد بحثم به آقای حسن رحمانپناه را در بخش "مشروح مطلب" در اختيار علاقمندان خواهم گذاشت. لازم به ذکر میدانم که اين نامه را برای سايت رسمی حزب کمونيست ايران فرستادم و طی توضيحی از آنها خواهش نمودم آن را بعنوان نظر يک علاقمند به سرنوشت اين تشکيلات در آن منتشر سازند. آنها حتی خود را به ظاهر نيز مکلف به رعايت اصول دمکراتيک و بديهيات اخلاقی نکردند و به همين دليل نه نامه از سوی آنها منتشر شد و نه پاسخی ـ رسمی و غيررسمی ـ گرفتم. اين هم از "آزادی بدون قيد و شرط" ادعايی حضرات حزب کمونيست ايران و شمايی از جامعهای که میخواهند برايمان تدارک ببينند! |
||||||
96 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
پيرامون گفتگوی آقای رضا پهلوی: مصاحبة شما، پيام ما |
ديـالـوگ |
|||||
ناصر ايرانپور اخيرا آقای رضا پهلوی در چهارچوب مصاحبهای با آقای ميبودی حول برخی مسائل و از جمله فدراليسم اظهارنظر نمودند. مضمون سخنان ايشان در اين گفتگو مرا ترغيب به نوشتن سطور ذيل در سايت "بروسکه" و ارسال نامهای به ايشان نمود که در بخش "مشروح مطلب" ملاحظه میفرمائيد.
مصاحبهی
آقای رضا پهلوی را قابل تأمل يافتم. هر چند مفاهيم بکار رفته در آن از نظر
من از دقت کافی نکتهای که میتواند محور اصلی گفتگوی ما با ايشان و همفکران ايشان باشد اين است که وی در ارتباط با نظام جمهوری يا سلطنت خواهان رفراندوم است و به درستی تأکيد میکند که قبل از اينکه رأی گرفته شود، بايد روشن شود که ماهيت اين نظامی که ما بر له يا عليه آن رأی میدهيم، چه خواهد بود. اتفاقا خود ما نيز در ارتباط با ماندن يا نماندن در ايران چنين رويکردی داريم؛ يعنی برای گزينش يکی از اين دو رفراندوم میکنيم و اما قبل از اين رفراندوم میخواهيم بدانيم که در نظام ايدهآل آنها (جمهوری يا پادشاهی) ما چه جايگاهی در ساختار سياسی، اقتصادی، قانونگزاری، قضايی، فرهنگی، نظامی، ... خواهيم داشت. آری، ما نيز در همهپرسیای که تنها حق رأی "آری يا نه"، بدون روشن شدن ماهيت رژيم و "زير چتر" نيروهای مسلح داشته باشيم، شرکت نخواهيم نمود و اگر چنين حالتی پيش بيايد، آن را به مثابة رد مطالبات برحق مردم خود و برقراری مجدد نظام جور و ستم تلقی میکنيم و آن هنگام است که ديگر تلاشی در خصوص تغيير نظام سياسی ايران نخواهيم نمود، بلکه ترک آن را در برنامهی روز خود قرار خواهيم داد. اين پيام صريح و شفاف ما است و خواهد بود. اما به همين شفافيت نيز میگوئيم: چنانچه نظام سياسی ايران از مختصاتی برخوردار باشد که آقای رضا پهلوی در اين مصاحبه و در چندين مصاحبة ديگر از بخشهايی از آن سخن گفته است، بديهی خواهد بود که در بنای آن، در برقراری يک ايران آزاد و آباد و دمکراتيک و فدرال (جمهوری يا پادشاهی)، شرکت خواهيم نمود. بنابراين برخورد ما به مقولة جمهوری يا پادشاهی، نه ايدئولوژيک، بلکه از زاوية رعايت اصول دمکراسی تفاهمی و توافقی در کشور چند مليتی، برقراری يک نظام فدراتيو و تأمين منافع ملی خلقمان میباشد ـ نه چيزی کمتر و نه چيزی بيشتر. آلمان فدرال، 8 دسامبر 2008 |
||||||
95 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
ملاحظاتی پيرامون اعلام موجوديت »فراکسيون فعاليت تحت نام کومهله» |
نــظــر |
|||||
ناصر ايرانپور
"حزب کمونيست ايران" نيز درگير يک جدل حاد
درونی است. اين جدل هنوز به بحرانی فراگير تبديل چنانچه بخواهم معضل هويت و سخن منتقدان درون اين حزب در اين خصوص را به اجمال بازگو نمايم، بايد بگويم که به عقيدة اين دوستان: کمتر کسی در عرصة ايران اين حزب را بعنوان حزبی "سراسری" محسوب میکند و بيشترين تعداد آن را "حزب کمونيست کومهله" مینامند و جالب اينکه کمتر کسی هم در کردستان آن را حزبی کردستانی محسوب مینمايد. به عبارتی ديگر اين حزب با اين نام و نشان و مواضع هم در عرصة سراسری و هم در عرصة کردستان مشکل مقبوليت و مشروعيت دارد، لذا قادر نيست به رسالت خود نه در کردستان و نه در بعد سراسری عمل کند. اين عصارة انديشة آنانی است که خواهان تبديل شدن ح. ک. ايران به کومهلة کردستانی هستند. آنچه در اين بخش از اين قلم میخوانيد ملاحظات کوتاهی است بر اين تنش. |
||||||
94 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
هويت کُردی در تعارض با هويت ايرانی؟ ناصر ايرانپور |
گفتگو |
|||||
'کُرد هستی يا ايرانی؟"،
"اول کُرد هستی يا
ايرانی؟" تصور میکنم
کمتر کُرد سياسی ايران را میتوان يافت که با يکی از اين دو پرسش از سوی
ايرانيان غيرکُرد روبرو نشده باشد: منشاء اين پرسشها کجاست؟ انگيزه و
دليل طرح آنها چيست؟ آيا اساساً طرح اين پرسشها اشتباه نيست، پارادوکس
نيست؟ چگونه بايد به آنها پاسخ داد؟ آيا دو واژهی "کُرد" و "ايرانی"
مفاهيمی روشن هستند و همهی ما درک يکسانی از آنها داريم؟ همهی اين پرسشها
پاسخ میطلبند، چه که پاسخ به آنها پاسخ به چيستی و کيستی خودمان است،
ترسيم خودشناسی و هويت خودمان است، هويتی که در يکی دو دههی اخير دستخوش
بحرانهاي عديدهای بوده است. ع |
||||||
93 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
استقلال کردستان، مطالبه يا حق؟ |
تحليل |
|||||
نـاصـر ايـرانـپـور
در پی ديالوگی که بين من و آقای فرخ نعمتپور در جريان
بود، شخص محترمی به نام "راز" تفسيری در يک کلام: آنچه که میخواهيم استعمارزدايی از کردستان است. اگر اين امر در ايران ميسر شد، چه بهتر. در غيره اينصورت، در خارج از آن. اين جان کلام تفکر من در خصوص استقلال يا عدم استقلال کردستان ايران است، نه چيزی کمتر و نه چيزی بيشتر. |
||||||
92 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
مێديای ئازاد، مێديای ههموو کهس؟! تێبينیيهکی کورت لهسهر وتاری کاک خاليدی محهمهدزاده له ژێر سهردێڕی "میدیای ئازادو چاوهروانیه ئایدئۆلۆژییهكان (2)" |
||||||
ناسر ئێرانپوور
کاک خاليدی محهمهدزاده، چالاکی
بواری رۆژنامهوانی،
باسێکی له ماڵپهڕی
"بۆڕۆژههڵات" ههيه لهسهر مێديای
ئازاد. ناوبراو دهڵێ که دهبێ خۆ له چاوهڕوانييهکانی ئيدئۆلۆژيکی حيزبی و
حکومی له مێديا دوورخهينهوه. کاک خاليد سێ ڕهوتی
ئيدئۆلۆژيکی مارکسيستی، ناسيۆناليستی و
ئيسلاميستی دهستنيشان دهکات و دهڵێ که مێديای ئازادی کورد دهبێ ئی هيچ يهک
لهم لايهنانه نهبێ و له ههمان کاتدا ئی ههمووان بێ،
ئهم کورته باسهی من تێڕوانينێکه له سهر ئهم نووسراوهی کاک خاليدی محهمهدزاده. |
||||||
91 |
ژماره بابهت: |
|
|
درێژهی بابهت: |
»ناسيوناليسم ايرانی« خوب؟ »ناسيوناليسم کُردی« بد؟ پاسخی کوتاه به جوابيهي آقاي فرخ نعمتپور تحت عنوان "مفسري فاقد فاکت" |
نــقــد |
|||||
ناصر ايرانپور
آقای فرخ نعمتپور پاسخی به نقد من نوشتند و در سايت "رێنسانس" انتشار دادند. وی در اين جوابيه میفرمايند که من بدون فاکت صحبت نمودهام و دقت لازم به خرج ندادهام. در اين ارتباط نقلقولهايی از چند رسانه را بعنوان "فاکت" آوردهاند، مبنی بر اينکه هيلری کلينتون همة ايران را تهديد به نابودی کرده است. آقای نعمتپور در اين مقاله همچنين اذعان میدارند که ايران را 'ملت واحدی" میدانند، اعتقاد به چند ملتی بودن ايران ندارند و بر آن است که پروسهی "دولت ـ ملت" که در ايران آغاز شده، پروسهای ضرور و درست بوده است، هر چند که با نواقصی همراه بوده است. ايشان همچنين ناسيوناليسم به قول خودشان "قومی" خلقهای ايران را رد و به جای آن ناسيوناليسم "ايرانی" را پيشنهاد میکنند که به اعتقاد من تاکنون چيزی جز ناسيوناليسم فارس نبوده است. نوشتهی حاضر نقدی است بر مطلب دوم ايشان. |
||||||
90 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
کردستان در جنگی که حکومت اسلامی برافروزد شرکت نخواهد کرد! ـ پيرامون نوشتهی آقای فرخ نعمتپور تحت عنوان »تهديد خانم کلينتون و سکوت احزاب کردی!« ـ ناصر ايرانپور |
نـقـد |
|||||
آقای نعمتپور يکی از
فعالان سياسی کردستان و ايران در خارج از کشور میباشد که هر از چندگاهی
مقالاتی را در |
||||||
89 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
ماڵپهڕی "بۆرۆژههڵات" و چهند پێشنيار |
|||||
نـاسـر ئـێـرانـپـوور
چهند ڕۆژ
لهمهو
بهر
دهستهی نووسهرانی ماڵپهری "بۆرۆژههڵات"
بهسهريان کردمهوه و |
|||||
88 |
ژماره بابهت: |
|
بـڕوانـه: |
»تلاش« در تلاش چيست؟ ـ حاشيهای بر مصاحبة مجلة »تلاش« با آقای عبدالله مهتدی، دبير کل حزب کوملة کردستان ايران ـ |
تحليل |
|||||
نـاصـر ايـرانـپـور
در جامعة از لحاظ ملی و
قومی چند بافتی ايران يکی از پارادايمها و سنجههای مهم دمکراتيسم و
پايبندی به (برای مطالعة مصاحبة مورد بحث به سايت نشرية مزبور به آدرس talashonline.com و جهت آشنايی بيشتر با سمتگيری سياسی آن در اين حوزه به شمارهی 25 آن که موضوع محوریاش مليتهای ايران میباشد، بويژه به سرمقالة سردبير آن مراجعه نمائيد.) |
||||||
87 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
فێدڕاليسم، کێشهی "ئازهربايجانی ڕۆژئاوا" و چهند تهوهری تر |
|||||
نـاسـر هۆيهکانی دامهزراندنی فێدڕاليسم چين؟ ئايا ستراتيژی نهتهوايهتی ئێمهی کورد دهبێ سهربهخۆيی بێ يان فێدڕاليسم؟ دژوارييهکانی فێدڕاليسم له ئاست کێشهی "ئازهربايجانی رۆژئاوا" چين؟ چۆن له مهڕ پێکهاتنی "ئوستانی موکريان" بيردهکهمهوه؟ قهيرانی ناو حێزبهکانی کوردستانی رۆژههڵات چۆن دهبينم؟ ئهمانه و چهند تهوهری تر ناوهڕۆکی پرسيارهکانی خوێنهرانی ماڵپهڕی "بۆرۆژههڵات" له منن که تێکۆشاوم وڵاميان بدهمهوه. |
|||||
86 |
ژماره بابهت: |
|
بـڕوانـه: |
تزهايی در مورد هويت و زبان |
ترجمه |
|||||
نگارش پروفسور
دکتر ميشائيل متسلتين (وين) ـ برگردان ناصر ايرانپور ما چگونه هويت خود را اخذ میکنيم؟ "ديگران" چه نقشی در هويتيابی ما دارند؟ شکلگيری هويت در ملتها چگونه صورت میگيرد؟ آيا "هويت ملی"، آنطور که القاء میشود و زيربنای "دولت ملی" قرار میگيرد، پديدهايست طبيعی و خودبهخودی يا حاصل ساخت و پرداخت بابرنامهی برخی از نخبگان سياسی دولتهای به اصطلاح "ملی" میباشد؟ جايگاه و نقش زبان در آن کجاست؟ ... همة اين پرسشها موضوع تأملات علمی نويسنده و مقالهی حاضر میباشد. |
||||||
85 |
شماره مطلب: |
|
|
مشروح مطلب: |
بێدهنگی بشکێنين! ناصر ايرانپور |
دهبێ بزانين که سهرکهوتنی حکومهتی تورکييه لهم هێرشانه سهرکهوتنی ميليتاريسم و شووينيسم و فاشيسمه به سهر بزووتنهوهی مافخوازانه و ڕهوای کورد به گشتی. له ههموومان دياره که مهبهستی حکومهتی تورکييه بهتايبهتی کوردستانی باشووره و "دهستکهوتهکانی". ئهم هێرشه ههروهها وڵامی ژنراڵهکانی تورکييهيه بۆ ديپلۆماسی نێونهتهوهيی کورد (سهردانی سهرۆک وهزيری حکومهتی ههرێم بۆ کۆريای باشوور، ...) و ههڕهشهيهکه له جێبهجێکردنی ماددهی سهدوچلی دهستوری عێراق، ههرچهند نابێ بيرکهينهوه که به جێبهجێکردن و نهکردنی ئهم مادده ياساييه ههڕهشهکانی تورکييه له سهر کورد کۆتايی پێدێ؛ ئهم ههڕهشانه دهمێنن و ئێمه دهبێ بيرێکی درێژخايهن و بنهڕهتيتريان بۆ بکهينهوه، بهتايبهتی له ڕێگای داڕشتن و پهيڕهوکردن و نهادينهکردن و سهلماندنی بيرۆکه و ستراتيژێکی ڕوون و پتهوی نهتهوايهتی. چهکی ئێمه دهبێ پێش ههموو شتێک مشوور و وشياری نهتهوايهتی دێموکراتيک بێ. بهڵام لهم قۆناغهدا و له بهرامبهر ئهم هێرشه بهرفراوانهی ئێستای تورکييهدا پێويستيمان به بهربهرهکانێکی به پهله و کوتوپڕی مهدهنی ـ سياسی و ديپلۆماسی بههێز به پشتبهستن به ڕای گشتی و شهقامی کوردی و هێزی جهماوهری ناو کوردستان و کوردی تاراوگه ههيه. دهبێ تێبکۆشين ئهم هێرشه شکست بێنێ. |
84 |
ژماره بابهت: |
|
|
درێژهی بابهت: |
به بهانهی سالگرد انقلاب بهمن 1357 بر عليه فراموشی |
موضع |
|||||
ناصر ايرانپور ديروز 22 بهمن بود و 29مين سالگرد انقلاب ايران در سال 1357. هويت اين انقلاب چه بود؟ آن را بايد با چه صفاتی توصيف نمود؟ چه ويژگيهايی را بايد و يا میتوان به آن منتسب نمود؟ جايگاه تاريخی آن کجاست؟ ترقيخواهانه بود يا ارتجاعی؟ آيا بايد آن را گرامی داشت و يا بايد بسان برخی آن را "روز عزای ملی" قلمداد نمود؟ آيا اين انقلاب انقلابی ايدئولوژيک و "اسلامی" بود يا اجتماعی و مردمی؟ اينها پرسشهايی هستند که نيروهای حکومتی و اپوزيسيون هر کدام از منظر خود به آن پاسخ میدهند. در اين سياهه تلاش میشود که اين رويداد از منظر راقم اين سطور نيز مورد تحليل قرار گيرد. |
||||||
83 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
در راه دستيابي مشترک به تبييني نوين از هويت ملي چند نامه و يک توضيح پيرامون مقالهای به قلم آقاي "سمکو رحيمي" تحت عنوان "دلهرهي عليرضا نوريزاده از مطرح شدن خواستههاي واقعي ملت کرد در کنگرهي چهاردهم حزب دمکرات کردستان" |
||||||
ناصر ايرانپور
چند
روز پيش، از سوي شخصي به نام آقاي
"سمکو
رحيمي"
مقالهاي تحت عنوان فوقالذکر
در سايتهاي |
||||||
82 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
مـعـضـلـي بـه نـام »پــرچــم ايــران« |
موضع |
|||||
نــاصـر ايــرانــپـور
چند روز
پيش در يکی از سايتهای انترنتی خبری درج شده بود مبنی بر اينکه در نروژ
قرار بر
اين بوده به
ابتکار سازمان »عفو
بينالملل«
تظاهراتی با هدف اعتراض به اختناق در ايران و اعلام همبستگی با |
||||||
81 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
مشارکت دمکراتيک بر بستر غيردمکراتيک؟ ـ ملاحظاتی کوتاه پيرامون مقالة «در ميان برزخ» به قلم آقای دکتر صلاحالدين خديو ـ |
تحليل |
|||||
نـاصـر ايـرانـپـور
از پژوهشگر
و صاحبنظر فرزانه، آقای دکتر صلاحالدين خديو، مقالة زيبايی تحت عنوان
«در ميان برزخ» را در
سايت وزين «بــۆ
ڕۆژهــهڵات»
مطالعه نمودم. وی با قلم متين و انديشهورزی |
||||||
80 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
ههڕهشهی دهوڵهتی تورکييه و پێويستی بهربهرهکانی نهتهوايهتی کورد |
|||||
نـاسـر ئـێـرانـپـوور
وێدهچێ بهم هێرشانهی دووایی
حکومهتی تورکییه بۆ سهر بنکهکانی پارتی کرێکارانی کوردستان له بناری
قهندیل و ناوچهکانی تری ههرێمی باشووری کوردستان ههڕهشهی ئهو
وڵاته له سهر بزوتنهوهی رزگاریخوازی کورد به گشتی پێی نابێته
قۆناغێکی تر. به بڕوای من تايبهتمهندی ئهم قۆناغه بههێز بوونی
بهرهی تورکييهيه و لاواز بوونی بهرهی کورد: ئهم حکومهته قهت به
ڕاده و بهرفرهوانی و ڕاشکاوی و بێدهنگی
ڕای جیهانی ئێستا نهیتوانی بوو هێرش بکاته سهر نهیارانی کوردی خۆی و
تهنانهت سنووریش
|
|||||
79 |
ژماره بابهت: |
|
بـۆ خـوێـنـدنـهوهی ئـهم بـابـهتـه بـڕوانـه: |
|
|||
|
در تـقـبـيـح اعـدام ـ و رد آنچه که موافقين اعدام میگويند ـ |
ترجمه و تحليل |
|||||
نــاصـر ايــرانــپـور
اعدام يکی
از شنيعترين اشکال خشونت بر عليه انسانيت است. سياهة حاضر ندا و فراخوانی
است برای |
||||||
77 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
پژاک، مبارزة مسلحانه و چند پرسش از احزاب کردی |
تحليل |
|||||
نـاصـر ايـرانـپـور
يکی از مباحث مهمی که تاکنون بين روشنفکران کردستان
کمتر مورد توجه قرار گرفته است، بحث مبارزة
مسلحانه میباشد. چنين به نظر میرسد که امر مبارزة مسلحانه چنان بديهی
است که نيازی به بحث و
جدل |
||||||
75 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
در افشای شُوينيسم! ـ در حاشية گفتگوی »صدای آمريکا« با دکتر منوچهر گنجی ـ |
يادداشت |
|||||
ناصر ايرانپور
جالب است
که در ايران دقيقاً
بانيان آن طيف
معين فکری ـ سياسی
که زمانی تاروپود ايران را به کام ديگران ريختند و حتی |
||||||
74 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
چرا »هواداران« حاکميت اسلامی ايران هويت خود را کتمان میکنند؟ ـ يک پرسش و چند استنتاج! ـ |
تحليل |
|||||
ناصر ايرانپور
در سالهای اخير پديدهای
ناهنجار در ارتباط
با رسانههای همگانی خارج از کشور قابل رؤيت است که نياز به کاوش دارد:
قضيه، |
||||||
73 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
بيدادگری را در ايران پايانی نيست، سکوت جايز نيست! |
فراخوان |
|||||
خبر رسيد که دو روزنامهنگار و فعال فرهنگی ـ مدنی کُرد به نامهای عدنان حسنپور و هيوا بوتيمار به اعدام محکوم شدهاند. جرم آنها انعکاس بخش کوچکی از آن همه رنج و محنتی است که بر ملتشان ميرود؛ جرم آنها دگرانديشی و روشنگری است؛ جرم آنها ترقیخواهی و تحجرستيزی است؛ جرم آنها کُردبودن و آزاده بودن است. جداً اين همه بيدادگری معلول چيست؟ حقيقتاً چرا در ايران اسلامی پايانی برای مرگ نيست؟ پايانی برای تبعيض نيست؟ پايانی برای تفتيش نيست؟ جداً چرا حکومت اسلامی ايران قادر است همچنان جان جوانان و فرهيختگان و روشنفکران و نويسندگان و روزنامهنگاران و اديبان ما را بگيرد؟ اين حقيقت دارد که اين سرکوبها قبل از آنکه نشانة قدرت و ثبات حاکميت باشد، نشانگر وحشت بیحدومرز آن از آزادی، مدنيت، دگرانديشی، وحشت وافر آن از آزادانديشان و منورالفکران ايران است. اما آيا با اين وصف نميتوان گفت که حکومت اسلامی ايران موفق گشته اکثريت بزرگ مردم حقيقتاً ناراضی ايران را خانهگير و مرعوب و خاموش کند؟ غير از اين است که موفق شده اقليت فعال و جسور و بيدار را از اين اکثريت منفعل و مطيع و تطميعشده و خفته جدا و با دستگاههای عريض و طويل اطلاعاتی و امنيتی و قضايي و نظامی و انتظامی و ابزارهای شلاق و سنگسار و شکنجه و زندان و اعدام به مصاف آنها برود؟ آيا اگر اين ميليونها انسان ناراضی جسارت يک »نه!« دو حرفی را بطور شفاف و رسا و عيان ميداشتند، حکومت اسلامی ميتوانست در ايران به اين سادگی جانها بگيرد و اين همه رنج را بر مردممان تحميل کند؟ آيا در چنين حالتی پيشاهنگان و مبارزان مليتهای ستمديدة ايران، فعالان فرهنگی، دانشجويي، کارگری، زنان، روزنامهنگاران آزاده و غيروابسته، انديشورزان سياسی و مدنی ما چنين به سهولت به مسلخگاه کشانده ميشدند؟ چرا اکثريت معترض خاموش است و اقليت فعال را تنها گذاشته است؟ تا کی سکوت؟ تا کی معترض خموش و چشم به راه؟ بياييم طلسم ارعاب و تسليمطلبی را بشکنيم و به خود آئيم و چون انسانهای بيدار رسا و پرطنين صدور حکم اعدام عدنان حسنپور و هيوا بوتيمار از سوی بيدادگاه اسلامی سنندج را محکوم نموده و خواستار لغو آن و آزادی فوری و بدون قيد و شرط آنها شويم. بياييم به حکومت تئوکرات در ايران ثابت کنيم که چنين اعمالی بدون عواقب برای آمران و عاملان آن نخواهد بود. بيائيم بطور کلی خواستار لغو مجازات اعدام در ايران بشويم، تا انسانهای شريف ديگر به کام مرگ و نيستی کشانده نشوند. بيائيم هر جای ايران و جهان که هستيم افکار عمومیِ، به ويژه در حوزة زندگی و کار و فعاليت خود را متوجه پايمال کردن مستمر ابتداييترين حقوق انسانی در ايران کنيم و آنها را جذب کارزار لغو احکام غير انسانی صادر شده بر عليه عدنان حسنپور و هيوا بوتيمار و ديگر دگرانديشان و آزادگان کردستان و ايران نمائيم. تعلل جايز نيست. جان اين انسانهای شريف در خطر است، انسانهايي که سودايي جز دفاع از من و شما، از حقوق و آزاديهای من و شما، در يک کلام از انسانيت را در سر نداشتند و به همين جرم محکوم به مرگ شدهاند. فراموش نکنيم که در فقدان چنين انسانهای شريف و آزادهای حکومت دينی در ايران دير يا زود، به اين يا آن بهانه سراغ تکتک ما خواهد آمد، آنگاه کسی نخواهد بود که از ما دفاع کند و صدای اعتراض از آن برخيزد. از اين لحاظ دفاع از اين آزاديخواهان دفاع از خود ما، دفاع از همة مردم ايران و کرامت انسانی و آزادی آنها، دفاع ازروزنامهنگاری مستقل و سالم، دفاع از دمکراسی و بدين سان ستيز با تاريکانديشی و استبداد و خفقان نيز است. 28 تير 1386
|
||||||
72 |
شماره مطلب: |
|
|
|
|
کومله و پروسة گذار |
تحليل |
|||||
ناصر ايرانپور
تقريباً
همة احزاب مطرح کردستان ايران در بحران بسر ميبرند. منشا
بحران آنها
تقريباً مشابه است:
|
||||||
71 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
نه در بارة هم، که با هم سخن گوييم! |
ديالوگ |
|||||
ناصر ايرانپور
با
رشد
خودآگاهی
ملی
و
تدقيق و تعميق
و تصريح مطالبات
مليتهای
ايران
در
جهت
رفع
انقياد
ملی
و
فرهنگی،
طيفها
و
سازمانهای
ملی
ـ
منطقهای
مختلفی
بوجود
آمدهاند،
طوريکه
سيمای احزاب در ايران با گذشته تفاوتهای زيادی کرده است.
به
نظر
ميرسد
که
اين
روند
همچنان
ادامه
داشته
باشد. اگر
تا
مقطع
انقلاب
57 تنها
جريان
ملی
ـ
منطقهای
حزب
دمکرات
کردستان
ايران
بود
و
کمی
پس
از
آن
سازمان
انقلابی زحمتکشان
کردستان
ايران
(کومله)
به
آن
پيوست،
اکنون
قريب
30 سازمان
غيرسراسری
برای
ستمزدايي و جلب
افکار
عمومی
مناطق
بومی
ـ
ملی
خود در اين راستا
فعاليت
ميکنند.
اما همزاد
بـا
اين
فرآيند
و
تحول
فکری،
سياسی،
تشکيلاتی
يک
نوع
انـقـطـاع
مـراودهای
(communication)،
يک
نوع
رکود
در
گفتوشنود
و
تبادل
انديشه
بين
روشنفکران
مليتهای
مختلف
ايران
قابل
رؤيت
است.
|
||||||
70 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
لـه مـاتـهمـێـنـی »دۆعـا« خوڵقێنهری ڕاستهقينهی ئهم تاوانانه بناسين! |
||||||
ناسر ئێرانپوور
دۆعا
کوژرا و له گهڵ وی خۆزگهو ئهوين
|
||||||
68 |
شماره مطلب: |
|
درێژهی بابهت: |
ديــالــۆگ نــهبــڕيـن! |
يادداشت |
|||||
ناسر ئێرانپوور
وهک
کوردێک باوهڕی پتهوم به بوونی دۆزی نهتهوايهتی کورد له ئێراندا و پێويستی |
||||||
67 |
شماره مطلب: |
|
درێژهی بابهت: |
»رئيس جمهور کردستان« |
يادداشت |
|||||
ناصر ايرانپور
اينترنت
را وارسی ميکردم که مقالهای تحت عنوان فوق به قلم
آقای فرخ نعمتپور نظرم
را جلب نمود و مشتاق |
||||||
66 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
نقض حقوق بشر در ترکيه |
تحليل |
|||||
ناصر ايرانپور درهای اروپا پس از 50 سال حيات اتحاديهی اروپا هنوز بر روی ترکيه بسته مانده است. بزرگترين دليل اين امر وضعيت غيرقابل قبول حقوق بشر در اين کشور ميباشد. بشريت هنوز در هزارهی سوم ميلادی شاهد قتلهای پنهان سياسی، شکنجه، زيرپاگذاشتن پايهایترين حقوق مليتهای ساکن اين کشور و اقليتهای دينی ـ مذهبی ميباشد؛ در اين کشور هنوز فاشيسم و شووينيسم و ميليتاريسم است که مبنای سياستگزاری ميباشند .لذا شايسته است که شرط نخست اعطای اجازه ورود اين کشور به اتحاديهی اروپا ايجاد تغييرات بنيادی در ساختار حقوقی، فرهنگی، سياسی، اقتصادی و بهبود وضعيت حقوق بشر در اين کشور باشد. در اينجا گوشه و تنها گوشهای از پايمال کردن حقوق بشر در ميراث آتاتورک از نظر شما خواهد گذشت. |
||||||
65 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
تحريم مردمی، توقيف دولتی |
تحليل |
|||||
ناصر ايرانپور
»پيام
کردستان«
دوهفتهنامهای بود که در مهاباد به دو زبان کردی و فارسی منتشر
ميشد. اين نشريه در ابتدا سبکی تازه از روزنامهنگاری کردی در
کردستان ايران در پيش گرفته بود و رويکردی کم يا بيش انتقادی به قدرت
سياسی داشت. اما مدير مسئول آن با اين رويکرد موافق نبود، طوريکه هيئت
تحريريهی آن پس از چاپ شماری 34 اين هفتهنامه بطور دستهجمعی از آن
کناره گرفت. من نيز که تا اين شماره به شيوهی ترجمهی مطلب حول
مسائل نظری مربوط |
||||||
64 |
شماره مطلب: |
مشروح مطلب: |
آموزش زبان مادری در سوئد |
ترجمه |
|||||
ناصر ايرانپور
کشور
سوئد
جزو
آن
دسته
از
کشورهايي
است
که
در
آنها
مهاجرين
و
پناهندگان
امکان
آموزش
زبان
م |
||||||
63 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
نقش زبان مادری در آموزش زبان دوم |
ترجمه |
|||||
ناصر ايرانپور
نويسندهی مقالهی حاضر که يکی از
کارشناسان بنام در زمينهی آموزش دوزبانی ميباشد، تحقيقات چندين
سالهای در اين خصوص به انجام رسانيده که نتايچ آن در اين نوشته
به اختصار معرفی ميگر |
||||||
62 |
شماره مطلب: |
مشروح مطلب: |
وجه مشترک خانواده، حزب، دولت، دين |
تحليل |
|||||
ناصر ايرانپور
يکی
از وجوه مشخصهی جوامع سنتی مطلقيت و قدوسيت زيراجتماعات درون آنها
ميباشد. خروج از اين
|
||||||
61 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
نگاهي به فدراليسم در آلمان پس از رفرم ناصر ايرانپور |
گفتگو |
|||||
در اواخر سال 2006 بزرگترين اصلاحات تاکنونی در نظام سياسی فدرال آلمان صورت پذيرفت. مضمون اصلی اين رفرم از هم جدا کردن بيشتر صلاحيتهای دولت فدرال از اختيارات دولتهای ايالتی بود، طوريکه هم سطح فدرال وابستگی کمتری به ايالتها پيدا کند و هم ايالتها در حوزهی اختيارات خود استقلال بيشتری داشته باشند. اين رفرم نتيجهی بحثهای چندين ساله بين ارگانهای ايالتی و فدرال، مناديان سياست و کارشناسان علوم سياسی بود. من در فرصتهای قبلی مقالهی نسبتاً مشروحی در ارتباط با اين مباحثات ترجمه نموده بودم. اکنون توجهی شما را به مصاحبهای که »سايت انتگراسيون ايرانيان آلمان« حول اين موضوع با راقم اين سطور انجام داده است، جلب ميکنم. |
||||||
60 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
ئاوڕێکيش له لێقهوماوان بدهنهوه! |
تحليل (کردی) |
|||||
ناصر ايرانپور
به اعتقاد من کردستان
عراق رنجديدهترين مردمان خاورميانه را در خود جای داده است. در نيم
سدهی اخير بارها شاهد آوارگی و دربدری خلق کُرد در اين خطه از جهان
بودهايم. کوچ اجباری با هدف تعريب مناطق کُردنشين، انفال (کشتار
دستهجمعی)، بمباران شيميايي حلبجه و بالاخره آواره شدن صدها هزار
نفر پس از آخرين |
||||||
59 |
شماره مطلب: |
|
مشروح مطلب: |
»جنگ قومی« يا جنگ مذهبی؟ ناصر ايرانپور |
نـظـر |
|||||
بيشک
يکی از مؤلفههای قوم ميتواند دين و مذهب به مثابهی بخشی از فرهنگ و
آداب و رسوم
|